به گزارش ایسنا، حکایت بازیکنانی که نتوانسته‌اند در فوتبال به حقشان برسند، همیشه تلخ و پر از حسرت است با این حال شنیدن داستان آنها، آموزه‌های زیادی برای فوتبالیست‌های جوان دارد. ادموند اختر، ستاره دهه ۷۰ استقلال پیش از حضور در جمع آبی‌های پایتخت، در ۲۱ سالگی و از آرارات توانست به تیم‌ملی فوتبال برسد اما خط خوردن از تیم‌ملی و باز ماندن از حضور در جام ملت‌های ۹۶ ضربه مهلکی به زندگی فوتبالی او زد، تا جایی که باعث شد قبل از ۳۰ سالگی از سطح اول فوتبال ایران فاصله بگیرد.

ادموند اختر در گفت‌وگو با ایسنا درباره زندگی فوتبالی و موانعی که سر راهش قرار گرفت، صحبت کرده است. در ادامه این گفت‌وگو را می‌خوانید:

* فوتبال را از کجا آغاز کردید؟

شروع فوتبال من مثل تمام بچه‌های دهه ۷۰ از زمین خاکی بود. من خودم بچه خواجه نظام، سرباز هستم و در زمین خاکی‌های میدان گرگان و سبلان فوتبال بازی کردیم. ما هم مثل تمام بچه‌ها، پول جمع می‌کردیم، کاپ می‌خریدیم و مسابقات برگزار می‌کردیم و خودمان به خودمان جایزه می‌دادیم. از زمانی که این زمین‌های خاکی جمع شد، استعدادها از بین رفت. الان مدارس فوتبال، پولی هستند و اصلا استعدادیابی نداریم که اگر پول می‌گیرند، چیزی یاد بدهند. اینجا مثل پارک و مهد کودک شده که سه ماه برای بچه‌ها هزینه شود.

آرارات قطب سوم فوتبال ایران بعد از استقلال و پرسپولیس بود و در هر بازی ۱۵، ۲۰ هزار هوادار داشتیم. ما به اندازه اقلیت بودنمان، ستاره زیادی داشتیم. بار اولی که به تیم‌ملی دعوت شدم، بازی آرارات و بانک تجارت بود که تیم کهکشانی محسوب می‌شد. آن بازی ۲ بر ۲ شد که آقای پروین و همکارانش به استادیوم آمده بودند تا بازی را نگاه کنند. در آن بازی دو گل من و دو گل علی دایی زدیم که منجر به دعوت جفتمان به تیم‌ملی شد.ما آن زمان تیمی بازی می‌کردیم و محله‌ها با هم بازی می‌کردند. در محله خواجه نظام، آقایی به نام سرخیل بود که در جوانان شاهین بازی می‌کرد که من را به نوجوانان شاهین برد. شروع فوتبال من از نوجوانان شاهین بود که در فدک تمرین می‌کردیم. من یادم نمی‌رود که در تیم بزرگسالان، ناصر ابراهیمی مربی بود و نصرالله عبداللهی، امیر قلعه‌نویی، مجتبی محرمی، مرتضی یکه و چندین بازیکن به نام دیگر، حضور داشتند. ما بعد از این که تمرینمان تمام می‌شد، می‌نشستیم و تمرین آن‌ها را نگاه می‌کردیم و فکر می‌کردیم که می‌شود روزی به جای آن‌ها باشیم یا نه.

* چطور به رده بزرگسالان رسیدید؟

الان ما رده‌های مختلفی در فوتبال داریم که ۶۰-۷۰ بازیکن را شامل می‌شود. از یک طرف دست باشگاه‌ها برای گرفتن بازیکن باز شده و از یک طرف راه برای سوءاستفاده هم زیاد شده و کسی که توان مالی ندارد از چرخه فوتبال حذف می‌شوند، به همین خاطر روی کیفیت بازیکنان هم تاثیر منفی گذاشته است. ما آن زمان رده امید نداشتیم و فقط نوجوانان، جوانان و بزرگسالان بود. اواخر دهه ۷۰ امیدها تشکیل شد. به همین خاطر ما از جوانان به بزرگسالان رفتیم. بعد از این که از شاهین خارج شدم، یک سال در جوانان آرارات بازی کردم. من شانسی در فوتبال آوردم که به روند رو به رشد فوتبالم کمک کرد. در آرارات مهاجمی داشتیم به نام ویگن کوائیان که یکی از اسطوره‌های به‌نام ارامنه است. با وجود این که بازیکنان آن زمان کم مصدوم می‌شدند، کوائیان مصدوم شد و بالاجبار من از جوانان به بزرگسالان رفتم و ۵، ۱۰ و ۱۵ دقیقه بازی کردم تا در بزرگسالان جا بیفتم. شاید اگر کوائیان مصدوم نمی‌شد، من آن‌قدر زود جا نمی‌افتادم. بعد از یک سال بازی در آرارات، دو سال برای گذراندن سربازی در باشگاه نیروی زمینی در دسته یک بازی کردم. آن زمان لیگ برتر نبود و دسته یک بالاترین سطح فوتبال باشگاهی ایران بود. بعد از آن دوباره به آرارات برگشتم.

سید جلال سر لجبازی می‌خواست استقلالی شود/ اقلیت‌ دینی بودن را در ایران حس نکرده‌ام

* در آن دوره کمتر پیش می‌آمد که بازیکنی از تیم‌هایی غیر از استقلال و پرسپولیس برای اولین بار به تیم‌ملی دعوت شود، با این حال شما توانستید از آرارات به تیم‌ملی برسید. اولین بار چطور راهی اردوی تیم‌ملی شدید؟

آرارات قطب سوم فوتبال ایران بعد از استقلال و پرسپولیس بود و در هر بازی ۱۵، ۲۰ هزار هوادار داشتیم. ما به اندازه اقلیت بودنمان، ستاره زیادی داشتیم. ویترین آرارات باعث شد که ما چهره شویم و به رده‌های ملی برسیم. من یادم است بار اولی که به تیم‌ملی دعوت شدم، بازی آرارات و بانک تجارت بود که تیم کهکشانی محسوب می‌شد. آن بازی ۲ بر ۲ شد که آقای پروین و همکارانش به استادیوم آمده بودند تا بازی را نگاه کنند. در آن بازی دو گل من و دو گل علی دایی زدیم که منجر به دعوت جفتمان به تیم‌ملی شد. برای همین من از استقلال به تیم‌ملی دعوت نشدم بلکه از آرارات به لباس تیم‌ملی رسیدم. همین ثابت می‌کند که آرارات چه ویترینی در فوتبال ایران بود که بازیکنان ارمنی زیادی در آن مطرح شدند.

آرارات برخلاف تیم‌های دیگر که هیچ ندارند ولی تیم دارند، همه چیز دارد اما تیم ندارد. این به خاطر بی‌صاحب بودن آرارات است. من حداقل ۲۰، ۳۰ نفر از ارامنه را که دستشان به دهنشان می‌رسد می‌شناسم که می‌گویند شما تیم را راه بیندازید، ما هم به اندازه خودمان در طول سال کمک می‌کنیم. وقتی تیم نیست، کمک نمی‌کنند. همه این‌ها به ضعف مدیریتی برمی‌گردد.

* به نظر شما دلیل محو شدن آرارات از فوتبال ایران چیست؟

آرارات برخلاف تیم‌های دیگر که هیچ ندارند ولی تیم دارند، همه چیز دارد اما تیم ندارد. این به خاطر بی‌صاحب بودن آرارات است. اگر مدیر هم داشته باشد، من به عنوان کسی که از